گذشته: پیشبینی آینده در بستر ناآگاهی
در گذشتههای دور، رابطه انسان با آینده، رابطهای همراه با عدم اطمینان و ناتوانی بود. هزاران سال پیش، انسانها اشتیاق عمیقی برای درک آینده پیش رو داشتند، اما با محدودیتهای دانش و عدم وجود ابزارهای فناوری مواجه بودند. در این دوره، پیشبینی آینده اصلیترین مکانیزم برای مقابله با ناشناختهها بود. انسانها از طریق پیشگویی، طالعبینی یا پیشگوییهای مذهبی، سعی میکردند نگاهی به آیندهی مقدر و غیرقابل تغییر بیاندازند. امید آنها این بود که با پیشبینی آینده، بتوانند بر آن تأثیر بگذارند یا برای آن آماده شوند، اما در اکثر موارد، این پیشبینیها اشتباه از آب درمیآمد.
در این دوران باستانی، آینده بهعنوان مسیری واحد و اجتنابناپذیر دیده میشد. بدون درک علم، فناوری، یا کارکردهای جهان طبیعی، انسانها فقط میتوانستند درباره آینده حدس بزنند. این دیدگاه تعیینگرا نسبت به آینده، فضای کمی برای عاملیت یا خلاقیت باقی میگذاشت.این آینده آیندهای بود که باید از آن میترسیدیم یا به آن امید میبستیم، اما نه آیندهای که بتوان آن را شکل داد.
گذشته نزدیک: ظهور آیندهپژوهی در جهانی نامطمئن
با پیشرفت انسان، درک ما از جهان نیز تکامل یافت. قرن گذشته شاهد تغییر قابل توجهی در نحوه نگرش ما به آینده بود. با ظهور دانش علمی و پیدایش رشتههایی مانند فیزیک، زیستشناسی و اقتصاد، ما شروع به درک بیشتر نیروهایی کردیم که آینده را شکل میدهند. این دانش تازه بهدستآمده، اما هنوز قدرت و ابزار لازم برای شکل دادن دقیق به آینده را نداشت.
در این دوران، مفهوم آینده از مسیری واحد و مشخص به طیفی از احتمالات تبدیل شد. پیچیدگی جهان، که اغلب به عنوان جهان ووکا (نوسانپذیر، نامطمئن، پیچیده و مبهم) توصیف میشود، منجر به توسعه رشتهای به نام آیندهپژوهی شد که به کاوش در آیندههای ممکن مختلف میپردازد. ما شروع به فکر کردن در مورد آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب کردیم.
آینده مطلوب بهویژه به کانون تلاشهای ما تبدیل شد. در حالی که اکنون دانش لازم برای شناسایی و تحلیل آیندههای مختلف را داشتیم، هنوز توانایی کامل برای تحقق آیندهای که بیشترین خواسته های ما را برآورده میکرد نداشتیم. ابزارها و فناوریهای آن زمان، هرچند در مقایسه با روشهای باستانی پیشرفته بودند، برای تحقق دقیق آیندهای که تصور میکردیم کافی نبودند. بنابراین، آیندهپژوهی به عنوان رشتهای حیاتی ظهور کرد که به جوامع کمک میکرد تا در برابر عدم قطعیت ها راهبردهایی داشته باشند و به سوی بهترین نتایج ممکن تلاش کنند، حتی اگر آن نتایج به طور کامل در کنترل ما نباشند.
حال و آینده: آیندهآفرینی و قدرت خلق
امروز، در قرن بیست و یکم، ما در آستانه دوران جدیدی از رابطه خود با آینده قرار داریم. همگرایی فناوریهای پیشرفتهای مانند هوش مصنوعی، ویرایش ژنها، محاسبات کوانتومی و رباتیک به طور اساسی تواناییهای ما را تغییر داده است. برای اولین بار در تاریخ، نه تنها دانش بلکه قدرت و ابزار لازم برای شکل دادن فعالانه به آینده با دقتی بیسابقه را در اختیار داریم.
این دوره، ظهور آیندهآفرینی را نشان میدهد—مفهومی که فراتر از کارآفرینی سنتی و آیندهپژوهی است. آیندهپروری به پیشبینی آینده یا صرفاً مطالعه آن مربوط نمیشود؛ بلکه به خلق فعالانه آیندهای که میخواهیم در آن زندگی کنیم، میپردازد. با قدرت فناوریهای نمایی که در اختیار داریم، دیگر مجبور نیستیم که نقش ناظران یا پیشبینیکنندگان منفعل را بازی کنیم. بلکه میتوانیم معماران سرنوشت خود باشیم.
همانطور که در قرن بیست و یکم پیش میرویم، به ویژه پس از سال ۲۰۲۴، ممکن است تفاوت میان آیندههای متعدد شروع به کمرنگ شدن کند. با همگرایی (هوش عمومی مصنوعی)، محاسبات کوانتومی و دیگر فناوریها، ممکن است به نقطهای برسیم که قادر باشیم یک آینده مطلوب و یگانه را ایجاد کنیم—آیندهای که با بالاترین سطح آرمانها و ارزشهای ما همخوانی دارد.
در این پارادایم جدید، تمرکز از پیمایش در میان عدمقطعیتها به سمت اعمال اراده تغییر میکند. آینده دیگر چیزی نیست که برای ما اتفاق بیافتد؛ بلکه چیزی است که ما بهطور آگاهانه و عمدی میسازیم. به عنوانیک آیندهآفرین، ما وظیفه داریم که نه تنها آینده را تصور کنیم بلکه آن را مهندسی کنیم. این نشاندهنده بازگشت به ایده آیندهای یگانه است، اما برخلاف گذشته، این آیندهای نیست که پیشبینی کنیم—بلکه آیندهای است که بهطور آگاهانه و فعالانه خلق میکنیم.
آیندهای که انتخاب میکنیم
سفر از پیش بینی آینده یا آینده بینی در بستر ناآگاهی، به مطالعه آن با کمک دانش یا آینده پژوهی، و اکنون به خلق آن با قدرت فناوری یا آینده آفرینی، نشاندهنده تکامل رابطه انسان با آینده است. همانطور که ما به پیشرفت ادامه میدهیم، نقش آیندهآفرینی به طور فزایندهای حیاتی خواهد شد. آینده دیگر مکانی دور و ناشناخته نیست. این محصول چشمانداز، دانش و اراده جمعی ماست—آیندهای که میتوانیم آنرا طراحی کنیم، بسازیم و در آن زندگی کنیم.
همانطور که ابزارها و فناوریهای فردا را با آغوش باز میپدیریم، باید مسئولیتی را که با آنها همراه است نیز بپذیریم. آینده در دستان ماست که آنرا شکل دهیم. سؤال دیگر این نیست که
آینده چه خواهد بود؟ بلکه این است که چه آیندهای را انتخاب خواهیم کرد تا خلق کنیم؟
دکتر دانا مردوخ