یک سازمان نمایی سازمانی است که تاثیر و یا بازدهی آن در نتیجه به کارگیری تکنیکهای مدیریت سازمانی جدیدو فناوریهای پر شتاب به شیوه غیر متعارفی بسیار بیشتر ( حداقل ده برابر) از رقبای خود است.
این تعریفی است که نخستین بار سلیم اسماعیل یکی از مدیران سابق یاهو، یکی از بنیانگذاران دانشگاه سینگیولاریتی آمریکا و نویسنده پرفروشترین کتاب در آمازون به نام سازمانهای نمایی درسال 2014 درکتاب خود بیان کرد.
چرا سازمانهای نمایی:
دیوید رز تاجر مشهور آمریکایی میگوید: هر تجارتی که برای موفقیت در قرن بیستم طراحی شده باشد در قرن بیست و یکم محکوم به شکست است. این پدیده به خاطر پیشرفتهای سریع فناوریهای گوناگون بوده که موجب تغییرات گسترده در تمامی حوزه های کاری و تجاری گردیده است.
صنایع بزرگی چون عکاسی که تنها در مدت چند سال از یک تجارت آنالوگ تبدیل به یک صنعت کاملا دیجیتال گردید و باعث ورشکستگی شرکتهای بزرگی چون کداک شده و از سوی دیگر سربرآوردن شرکتهای در ابتدا کوچکی چون اینستاگرام(تنها با 13 کارمند) که کل صنعت عکاسی را یک شبه متحول کرد و بعدها به قیمت یک میلیار دلار به فیسبوک فروخته شد.
از سوی دیگر شرکتهای پیشرویی چون airbnb کل صنعت قدیمی گردشگری و هتلداری را یک تنه متحول کرده و از یکسو باعث ایجاد درآمد برای میلیونها نفر در سراسر جهان گردیده اما از سوی دیگر میلیاردها دلار خسارت به هتل هایی وارد کرده که همچنان با سیستم فرسوده و قدیمی اداره میشوند.
نمونه بسیار انقلابی دیگری در زمینه حمل و نقل، شرکت آمریکایی اوبر است که در سال 2008 با ایده دو جوان دانشجو مبتنی بر به اشتراک گذاری وسایل نقلیه شخصی به منظور جایجایی مسافرین و به عنوان جایگزینی برای تاکسیهای سنتی بنیان گذارده شد. ایده بسیار ساده ای بر مبنای اقتصاد مشارکتی که “آنچه را استفاده نمیکنی به اشتراک بگذار و درآمد کسب کن” کار میکند و با استقبال بسیار گسترده ای در تمام کشورهای دنیا روبرو شد و حتی نمونه داخلی آن در ایران یعنی اسنپ با موفقیت و استقبال بسیار چشمگیری روبرو شده است.
تغییرات و پیشرفتهای بسیار سریعی که اکنون در زمینه اینترنت، همراه هوشمند، پهباد، چاپگرهای 3 بعدی، هوش مصنوعی، زیست فناوری و نانوتکنولوژی در حال رخ دادن است چهره جهان را به کلی در 10 سال آینده دگرگون خواهد کرد و سازمانها و شرکتهایی که این تغییرات را نادیده بگیرند خیلی زود توسط استارت آپ ها و شرکتهای پیشرو نادیده گرفته خواهند شد و به کلی از صحنه تجارت داخلی و جهانی محو خواهند گردید.
نکته بسیار مهمی که در اینجا باید به آن اشاره شود ایناست که قدرت و توان فناوریهایی که ذکر شد هر سال دوبرابر شده و نسل بعدی بر پایه نسل پیشرفته امروز شکل میگیرد و این رشد نمایی بسیار بیشتر از آن چیزی است که ذهن و تصور خطی ما قادر به درک دگرگونیهایی باشد که این فناوریها ایجاد میکنند و بر اساس همین رشد نمایی است که اینگونه فناوریها را پیشرونده می نامیم.
نکته کلیدی در اینجا برای درک تاثیرات سازمانهای پیشرو،توان پیش بینی آینده و تجزیه و تحلیل تغییرات گسترده و سریع در تمامی جنبه های زندگی روزمره مردم است.
برای نمونه سالها پیش که نخستین همراه به بازار معرفی شد اکثر مردم بر این باور بودند که این دستگاهها تنها برای افراد ثروتمند بوده و وسیله ای غیر ضروری و تجملی برای نشان دادن تمول و ثروت عده ای از افراد جامعه است. البته تا حدودی این تفکر ریشه در واقعیت داشت از آنجایی که نخستین همراه میلیونها تومان قیمت داشت و از لحاظ حجم و اندازه بسیار بزرگ بود و به دلیل محدود بودن آن در سطح جامعه عملا کاربرد تاثیرگذاری نداشت. اما نکته مهم عدم توانایی مردم و حتی بسیاری از متخصصین در پیش بینی آینده ی این دستگاهها بود که باعث شد تنها تعداد محدودی از سازمانهای پیشرو پتانسیل نامحدود این فناوری جدید را درک کرده و بعدها تبدیل به بزرگترین تولید کنندگان دستگاههای همراه شوند.
بر اساس آخرین آمارها هم اکنون بیش از 70%مردم دنیا یعنی حدود 5 میلیارد نفر به دستگاههای همراه و 50 % به اینترنت دسترسی دارند و پیش بینی میشود که تا سال 2030 این رقم به 90 %افزایش پیدا کند و این دقیقا همان چیزی است که سازمانهای نمایی به خوبی از آن آگاه بوده و از هم اکنون با نیاز سنجی کاربران آینده تجارتهای بزرگ و سودده جدیدی را ایجاد میکنند.
تفکر خطی در برابر تفکر نمایی:
با وجود تغییرات گسترده در شیوه زندگی انسانهای قرن بیست و یکم پیشبینی آینده ی مشاغل و سبک زندگی چندان آسان نیست و دلیل آن به شیوه تفکر
خطی ما انسانها و حتی بسیاری از سازمانها برمیگردد که فکر میکنیم آینده نیز مانند امروز بوده و تغییر چندانی نخواهد کرد. ریشه جامعه شناختی این شیوه تفکر به این برمیگردد که معمولا فناوریهای نوین در ابتدای شکل گیری و معرفی به بازار توانایی برآورده ساختن انتظارات کاربران و مشتریان را نداشته و موجب ناامیدی آنها میگردند.
همانگونه که در نمودار زیر مشاهده میکنید ناامیدی بوجودامده از فناوریهای پیشرو از سوی مردم به دلیل فاصله بین تفکر خطی ما و پیشرفت
نمایی فناوری پس از یک دوره یاس و ناامیدی است.
نمونه روشن آن فناوری واقعیت مجازی در دهه نود میلادی بودکه به علت نبود شبکه های اجتماعی و اینترنت پرسرعت با استقبال چندانی مواجه نشد در
حالیکه امروزه به یکی از برترین و پرطرفدارترین فناوریهای عرصه IT وشبکه های اجتماعی تبدیل شده تا جایی که فیسبوک شرکت پیشرو در این زمینه یعنی Oculus را با مبلغ دو میلیارددلار خریداری نموده است.
ویژگیهای سازمانهای پیشرو:
در سالهای اخیر ما فناوریهای پیشرونده ای آفریده ایم کهسرعت رشد و پیشرفت آنها سالانه دوبرابر و حتی بیشتر میشود اما چالش کنونی ایجاد سازمانهای نمایی است که بتوانند با استفاده مناسب از این فناوریهای شتابنده و پیش بینی بازارهای آینده رشد، گسترش و بازدهی خود را چندیدن برابر نموده و خود را با اکوسیستمهای جدید تجاری و اقتصادی وفق دهند.
در اینجا به چند ویژگی اصلی سازمانهای پیشرو اشاره میکنیم که وجه تمایز آنها با سازمانهای سنتی با ساختارهای قدیمی است
1. استفاده ترکیبی و هوشمندانه از فناوریهای روز و شتابنده
2. به کارگیری نیروهای جوان، خلاق و تشکیل تیمهای پیشرو
3. دارای اهداف دگرگون کننده بزرگ در سطح جهانی MTP
4. دارای برنامه ریزی شتابدهنده سازمانی
5. تقسیم قدرت تصمیم گیری و اجرا در تمام سطوح سازمان
6. بازبینی و به روز رسانی مداوم سیاستها و برنامه ریزیها
7. استفاده بهینه از نیروی منحصربه فرد شبکه های اجتماعی
اگر کسی دقت کند به آسانی در می یابد که بسیاری از شرکتها و سازمانهایی که بیش از 10 سال از شکل گیری آنها میگذرد فاقد بسیاری از ویژگیهای ذکر شده میباشند. بسیاری از شما با نمونه های سازمانهای پیشرو خارجی چون گوگل، اوبر،airbnb ،گروپان و نمونه های داخلی چون دیجی کالا، دیوار، اسنپ، نت برگ و تخفیفان آشنا هستید.
با وجود پیشرفتهای بسیار چشمگیری که استارتاپهای ایرانی در چند سال اخیر داشته اند اما بر اساس گفتگوهایی که نگارنده این مقاله با مدیران
ارشد چند شرکت بزرگ در ایران داشته متاسفانه تفکر خطی و سنتی همچنان حاکم بر بسیاری از این شرکتها و سازمانها بوده و این زنگ خطری است که از هم اکنون برای سازمانهای باسابقه و قدیمی به صدا در آمده که در صورتی که خود را با معیارهای امروز تجارت در دنیای پر رقابت دیجیتالی دگرگون نکنند توسط استارتاپ ها و تیم های جوان دگرگون خواهند شد و مانند غولهایی چون کداک و نوکیا و … راهی جز پایین کشیدن دکه تجارتشان نخواهند داشت.
نویسنده: دکتر دانا مردوخ